بود ما از بود او از شاه نعمت‌الله ولی مثنوی 27

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

بود ما از بود او پیدا شده

1 بود ما از بود او پیدا شده جمع گشته قطره و دریا شده

2 بر سر آبی و پنداری سراب غرق آبی آب می جوئی ز آب

3 قطره و موج و حباب و بحر و جو هر یکی را گر بیابی آب جو

4 در محیط دیدهٔ ما کن نظر یکدمی بنشین و در ما می نگر

5 جام الوان پر کن از یک خم می تا نماید رنگها از لطف وی

6 عاشقانه می بنوش از جامها شاهدی را می نگر در جامه ها

7 چشم ما هر سو که جنبد در نظر چشمهٔ آب حیاتست ای پسر

8 گر فسردی بر لب جو ژاله ای ور گذاری آب روی لاله ای

9 هر گلی را شیشه ای دان از گلاب هر حبابی کاسه ای می بین پر آب

10 کاسه و کوزه چو بشکستیم ما در میان بحر بنشستیم ما

11 قطره و دریا نماید ما و او کل شیئی هالک الا وجهه

عکس نوشته
کامنت
comment