- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود ما از بود او پیدا شده جمع گشته قطره و دریا شده
2 بر سر آبی و پنداری سراب غرق آبی آب می جوئی ز آب
3 قطره و موج و حباب و بحر و جو هر یکی را گر بیابی آب جو
4 در محیط دیدهٔ ما کن نظر یکدمی بنشین و در ما می نگر
5 جام الوان پر کن از یک خم می تا نماید رنگها از لطف وی
6 عاشقانه می بنوش از جامها شاهدی را می نگر در جامه ها
7 چشم ما هر سو که جنبد در نظر چشمهٔ آب حیاتست ای پسر
8 گر فسردی بر لب جو ژاله ای ور گذاری آب روی لاله ای
9 هر گلی را شیشه ای دان از گلاب هر حبابی کاسه ای می بین پر آب
10 کاسه و کوزه چو بشکستیم ما در میان بحر بنشستیم ما
11 قطره و دریا نماید ما و او کل شیئی هالک الا وجهه