1 سرو بودیم چندگاه بلند کوژ گشتیم و چون درونه شدیم
1 همه نیوشهٔ خواجه به نیکویی و به صلحست همه نیوشهٔ نادان به جنگ و فتنه و غوغاست
1 مرا تو راحت جانی، معاینه، نه خبر کرا معاینه آید خبر چه سود کند؟
2 سپر به پیش کشیدم خدنگ قهر ترا چو تیر بر جگر آید سپر چه سود کند؟
1 به چنگال قهر تو در، خصم بد دل بود همچو چرزی به چنگال شاهین
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار