-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفتیم من و دل دوش ناخوانده بمهمانش دزدیده نظر کردیم در حسن درخشانش
2 دیدیم ز حسن احسان دیدیم در احسان حسن دل برد ز من حسنش جان داد بدل خوانش
3 مدهوش رخش شد دل مفتون لبش شد جان این را بگرفت انیش آنرا بربود آنش
4 دل یافت بنزدش یار بنشست بر دلدار جان ز لطف جانان دید پیوست بجانانش
5 دل خواست ازو چاره جان جست ازو درمان هریک چو بدید او بود خود چاره و درمانش
6 دل داد بعشقش جان بگرفت دو صد چندان ای کاش شدی صد جان هر لحظه بقربانش
7 جان داد بعشق ایمان بستند بعوض ایقان ایمان چون به ایقان داد با عین شد ایمانش
8 چش یعنی چو نفهمد فیض حاجب تو بفهمانش
9 چون نیک نظر کردم در عالم بیهوشی دیار ندیدم هیچ جز حسن و جز احسانش