ازین دیار برفتیم و خوش دیاری از جلال عضد غزل 117

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

ازین دیار برفتیم و خوش دیاری بود

1 ازین دیار برفتیم و خوش دیاری بود به آب دیده بشستیم اگر غباری بود

2 ز آستان شریفت اگر فتادم دور گمان مبر که درین کارم اختیاری بود

3 دلا به هجر بسوز و بساز با خواری که وصل یار عجب روز و روزگاری بود

4 جلال رفت و ترا بعد ازین شود معلوم که آن شکسته مسکین چگونه یاری بود

عکس نوشته
کامنت
comment