از دوست بریدیم به از ملک‌الشعرا بهار غزل 309

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت

1 از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت از دوست به‌خیر آمد و از ما به‌سلامت

2 حالی دل مظلوم مرا غمزهٔ مستش با تیر زد و ماند قصاصش به قیامت

3 از عشق حذرکن که بود ماحصل عشق خون خوردن و جان کندن و آنگاه ملامت

4 طی شد زجهان چشمه خضر ودم عیسی ایزد به لب لعل تو داد این دو کرامت

عکس نوشته
کامنت
comment