- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم داغ دل بلا جو زین لاله زار بردیم
2 بزم وصال دیده با داغ هجر رفتیم از گلشنی چنین خوش این یادگار بردیم
3 گسترده دام همت بر وعده ی همایی در شاهراه امید بس انتظار بردیم
4 از بهر نیم جرعه وز بهر یک نظاره بس تهمت و ملامت زین روزگار بردیم
5 شمع مراد یک شب روشن نگشت ما را چندانکه نذر و نیت در هر مزار بردیم
6 قصر وصال بر ما هر دم بلندتر شد چندانکه نقش شیرین آنجا بکار بردیم
7 دیدیم خویشتن را چون داغ لاله در خون آن دم که در فراقی نام بهار بردیم
8 با آستین پر گل رفتیم تا بر دوست زانجا بدرد و حسرت دامان خار بردیم
9 هنگامه ی فغانی برهم زدیم و او را دست و گلوی بسته تا پای دار بردیم