- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش کردیم دل و دیده به دیدار گرو سر نهادیم به پوشیدن اسرار گرو
2 پاک بازانه کشیدیم سر از داو حریف سیم و زر باخته و جبه و دستار گرو
3 علمی شقه عمامه از آن زلف نداشت دلق و عمامه نهادیم به یک تار گرو
4 چون برآریم سر از دایره مشکینش؟ چرخ کردست درین دایره پرگار گرو
5 آبروی من اگر برد جمالش چه عجب برده از نار مغان آن رخ گلنار گرو
6 بندم از صومعه زنار که در دیر مغان مصحف و خرقه نگیرند به زنار گرو
7 مرغ محبوس گر آن سرو بهشتی بیند به پر و بال کند چنگل و منقار گرو
8 گر رود سر، من ازین شورش و سودا نروم کرده ام رخت درین گوشه بازار گرو
9 می شود هر نفس از عشق «نظیری » رنگی دلق درویش که کردست به عیار گرو