- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیدیم خیال موج و دریا نقشی است بر آب دیدهٔ ما
2 بر پردهٔ چشم ما سوی اللّه نقشی است خیال بسته واللّه
3 نقاش نگر که نقش بسته با نقش خوشش خوشی نشسته
4 یک عین بود بسی مظاهر عینی به مظاهر است ظاهر
5 ذاتش بنمود در مرایا صورت بستند جمله اشیا
6 فیاض به فیض اقدس ای جان فرموده تعینات اعیان
7 اعیان در علم ثابتانند بالذات بدانکه عین ذاتند
8 هر عین به تو عیان نماید اسمی چو نقاب برگشاید
9 مجموع صفات او نسب دان انساب همه از او فرو خوان
10 بحر است و حباب و موج و جو چار هر چار یکی بود به ناچار
11 هر فیض خوشی از این فیوضات فتحی است که بخشدت فتوحات
12 جامی به کف آر تا توانی می نوش ز خم خسروانی
13 می نوش به ذوق در سحر گاه شادی روان نعمتاللّه