- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیدیم وجود جز یکی نیست در بودن آن یکی شکی نیست
2 عالم همه سایهٔ وجودند بی جود وجود خود نبودند
3 در سایه وجود می توان دید بیناست کسی که آنچنان دید
4 عالم همه جام و جام می می عینی به ظهور شد من و وی
5 یک عین به نام صد هزار است یک ذات و صفات بی شمار است
6 ما آئینهٔ خدا نمائیم اما به خدا که ما نه مائیم
7 تو صورت او و معنیت او هر دو بنگر که هست یک رو
8 نه خاص و نه عام این وجود است هر چند که عین جمله بود است
9 نه مطلق و نه مقید است او او را تو یکی بگو و هم دو
10 نه خارجیش نه ذهنیش خوان یعنی که اعم از این و آن دان
11 اما اینها مراتب اوست یک ذات نگر که بحر و هم جو است
12 در مرتبه ایش بحر خوانند در مرتبهاش قطره دانند
13 گه ظلمت و گاه نور دانش گه خاص و گهی به عام خوانش
14 یک عین و مراتبش فراوان در وحدت و کثرت آنچنان دان
15 اما زان رو که حضرت اوست نه عام و نه خاص باشد ای دوست
16 رندانه بیا به بزم مستان می نوش ز جام می پرستان
17 ظاهر جام است و باطنش می از روی وجود جام می می
18 جام و می عاشقان چنین است اول آن است و آخر این است