ما گل به پاسبان گلستان گذاشتیم از وحشی بافقی غزل 281

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

ما گل به پاسبان گلستان گذاشتیم

1 ما گل به پاسبان گلستان گذاشتیم بستان به پرورندهٔ بستان گذاشتیم

2 می‌آید از گشودن آن بوی منتی در بسته باغ خلد به رضوان گذاشتیم

3 در کار ما مضایقه‌ای داشت ناخدا کشتی به موج و رخت به توفان گذاشتیم

4 در خود نیافتیم مدارا به اهرمن بوسیدن بساط سلیمان گذاشتیم

5 کردیم پا ز دیده به عزم ره حرم ره بسته بود خار مغیلان گذاشتیم

6 ظلمت به پیش چشمهٔ حیوان تتق کشید رفتیم و ذوق چشمه حیوان گذاشتیم

7 وحشی نداشت پای گریز از کمند عشق او را به بند خانهٔ حرمان گذاشتیم

عکس نوشته
کامنت
comment