ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم از وحشی بافقی غزل 269

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

1 ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

2 دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم

3 رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم

4 کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم

5 سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم

6 سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم

7 وحشی سبب دوری و این قسم سخن‌ها آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم

عکس نوشته
کامنت
comment