1 ما را بدان لب تو نیاز است در جهان طعنه مزن که با دو لب من چرا چَخی
1 هول تاختن و کینه آختنْش مرا همی گداخته همچون کناغ و تافته تن
1 به سیصد و چهل یک رسید نوبت سال چهارشنبه و سه روز باقی از شوال
2 بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
1 هزار آوا همی بر گل سراید بسان عاشقان بر روی دلدار