- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم گر همه زهرست چون خوردیم ساغر نشکنیم
2 پیش ما یاقوت یاقوتست و گوهر گوهر است دأب ما اینست یعنی قدر گوهر نشکنیم
3 هر متاعی را در این بازار نرخی بستهاند قند اگر بسیار شد ما نرخ شکر نشکنیم
4 عیب پوشان هنر بینیم ما طاووس را پای پوشانیم اما هرگزش پر نشکنیم
5 ما درخت افکن نهایم آنها گروهی دیگرند با وجود سد تبر، یک شاخ بی بر نشکنیم
6 به که وحشی را در این سودا نیازاریم دل بیش از اینش در جراحت نوک نشتر نشکنیم