ما چو پیمان با کسی بستیم از وحشی بافقی غزل 282

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم

1 ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم گر همه زهرست چون خوردیم ساغر نشکنیم

2 پیش ما یاقوت یاقوتست و گوهر گوهر است دأب ما اینست یعنی قدر گوهر نشکنیم

3 هر متاعی را در این بازار نرخی بسته‌اند قند اگر بسیار شد ما نرخ شکر نشکنیم

4 عیب پوشان هنر بینیم ما طاووس را پای پوشانیم اما هرگزش پر نشکنیم

5 ما درخت افکن نه‌ایم آنها گروهی دیگرند با وجود سد تبر، یک شاخ بی بر نشکنیم

6 به که وحشی را در این سودا نیازاریم دل بیش از اینش در جراحت نوک نشتر نشکنیم

عکس نوشته
کامنت
comment