-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوریده کرد ما را عشق پری جمالی هر چشم زد ز دستش داریم گوشمالی
2 زنجیر صبر ما را بگسست بند زلفی بازار زهد ما را بشکست عشق خالی
3 با سرکشی که دارد خوئی چه تندخوئی الحق فتاد ما را حالی چه صعب حالی
4 امروز پیشم آمد نالان و زار و گریان حالی بسوخت جانم کردم ازو سؤالی
5 گفتم که ای نگارین این گریه بر چه داری گفتا که بیجمالت روزی بود چو سالی
6 یارب چه صورت است آن کز پرتو جمالش هر دیدهای به رنگی بیند ازو خیالی
7 خاقانی آفرین گوی آن را کز آب و خاکی این داندآفریدن سبحانه تعالی