-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم بر هر چه گشادیم رخ خوب تو دیدیم گوش بر هر چه نهادیم حدیث تو شنیدیم
2 مردمان چشم گشودند و ندیدند به جز غیر ما ببستیم دو چشم و بجمالت نگریدیم
3 لوح دلرا که بر آن نقش و نگار دگران بود پاک شستیم و بر آن صورت خوب تو کشیدیم
4 حسن خوبان فریبنده ز دریای تو موج است ابروی همه از حسن روانبخش تو دیدیم
5 گر سراب دو جهان رهزن دین و دل ما شد آخرالامر بسر چشمهٔ مقصود رسیدیم
6 عارفان وصف تو از دفتر و اسناد شنیدید ما ز یاقوت گهربار لبان تو شنیدیم
7 تشنه یکچند دویدیم درین وادی خونخوار آخر از چشمه حیوان تو یکجرعه چشیدیم
8 قطرهٔ مستی ما را ز می عشق تو بس بود لله الحمد بدریای وصال تو رسیدیم
9 بایع و بیع و ثمن مشتری و جنس تو بودی سر بسر کوچه و بازار جهان را همه دیدیم
10 چند بر خرقهٔ پرهیز زدن پنبهٔ توبه آفرین باد ترا عشق کزین خرقه رهیدیم
11 بارها جامهٔ تقوی بگنه چاک ز دستیم از بی حلّهٔ عفو تو بسی جامه دریدیم
12 پای سعیت همه شد آبله در راه طلب فیض بار ما در دل ما بود عبث میطلیدیم