- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود هر لحظه دوستیش بمن بیشتر نبود
2 تدبیر اگر چه جز به دعای سحر نبود کردم بسی دعا و یکی را اثر نبود
3 شد مهربان زناله دلش لیک با رقیب خوش آن زمان که ناله ی ما را اثر نبود
4 فرزانه آنکه بر درد و نان نرفت و ساخت با لقمه ی جوینی اگر بود یا نبود
5 مه در حذر ز آه دلم بود دوش و باز آن ماه را ز آه دل من حذر نبود
6 دل بستگی نبود مرا تا به آشیان از تند باد حادثه زیر و زبر نبود
7 هر چیز کآیدت بنظر پرتوی ازوست خوش آن که هر چه دید جز او در نظر نبود
8 جز راه کوی خویش (سحابت) در انتظار یک شب نشد که بر سر هر رهگذر نبود