دیدهٔ انتظار را دام امید از بیدل دهلوی غزل 2327

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

دیدهٔ انتظار را دام امید کرده‌ایم

1 دیدهٔ انتظار را دام امید کرده‌ایم ای قدمت به چشم ما خانه سفید کرده‌ایم

2 دل به خیالت انجمن دیده به حیرتت چمن سیر تأملی که دل تا مژه عید کرده‌ایم

3 همچو صدف قناعتست بوتهٔ امتحان فقر مغز شد استخوان ما بسکه قدید کرده‌ایم

4 فیض جنون نارسا فکر برهنگی ‌کراست خرقهٔ دوش عافیت سایهٔ بید کرده‌ایم

5 معنی لفظ‌ حیرتیم‌ کیست به فهم ما رسد بوی اثر نهفته را رنگ پدید کرده‌ایم

6 گرد به باد رفتگان دست بلند ‌مطلبی است گوش به چشم‌کن بدل ناله جدیدکرده‌ایم

7 آه‌ کجا برد کسی خجلت تهمت عدم نام خموشی وکری‌گفت و شنیدکرده‌ایم

8 فرصت اشک شمع رفت ای دم صبح عبرتی خنده دیت نمی‌شود گریه شهیدکرده‌ایم

9 بیدل اگرخطای ما درخور ساز زندگیست تا به‌ کفن رسیده‌ایم ناله سفید کرده‌ایم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر