-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیگر به بزم او سخن ما گذشته است آیا در آن میان چه سخنها گذشته است
2 هر دم به جلوه دگر از راه رفته ایم امروز کار ما به تماشا گذشته است
3 از حیرتم به گریه نمانده است احتیاج کشتی شکسته از سر دریا گذشته است
4 وارسته ایم از همه قیدی ز فیض عشق چشم از نگاه و دل ز تماشا گذشته است
5 تنهاییم به دوزخ بیطاقتی گداخت از خاطر که یاد تو تنها گذشته است
6 غافل که دستبرد خطش کم ز سرمه نیست گفتم که چشمش از ستم ما گذشته است
7 ساقی اسیر از کفت امروز یا صباح می خورده وز توبه بیجا گذشته است