1 در کتم عدم سریر شاهی داریم وان مملکت نامتناهی داریم
2 عالم همه داریم ولیکن چه کنیم چون گنج معارف الهی داریم
1 قدرت کردگار میبینم حالت روزگار میبینم
2 حکم امسال صورت دگر است نه چو پیرار و پار میبینم
1 داد جاروبی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار
2 آب آتش گشت و جاروبم بسوخت گفت کز آتش تو جاروبی برآر
1 مشک چه بود شمه ای از موی ما چیست عنبر والهٔ گیسوی ما
2 آب چشم ما به هر سو می رود هم ز چشم ماست آب روی ما