1 با خون دل غبار خطش را سرشته ایم مکتوب تازه ای به محبت نوشته ایم
2 طوفان ز ابر گریه ما جوش می زند تخم چه آرزوست که در سینه کشته ایم
3 در جبهه سجده بت و در دل خیال دوست ظاهر برهمینم و به باطن فرشته ایم
4 ما را به نکهت چمن رنگ و بو چه کار چون لاله داغ آتش حسن تو گشته ایم
5 هرگز اسیر یک قدم از دل نمانده ایم ما اختیار خود به غم دوست هشته ایم