ما خویش را بچنگ ملامت از بابافغانی شیرازی غزل 438

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم

1 ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم از لوح سینه حرف سلامت سترده ایم

2 خون خورده ایم و یاد ندامت نکرده ایم جان داده ایم و نام غرامت نبرده ایم

3 اندوه روز هجر و بلای شب فراق از فتنه های روز قیامت شمرده ایم

4 هرگز به آرزوی دل از ساغر وصال یک جرعه بی خمار ندامت نخورده ایم

5 شد سالها که زنده بعشقست نام ما از صد هزار سنگ ملامت نمرده ایم

6 مجنون صفت بوادی محنت علم شده در راه دوست پا به علامت فشرده ایم

7 از ناله های گرم فغانی در آتشیم وز آه سرد اهل کرامت فسرده ایم

عکس نوشته
کامنت
comment