عمرها در سینه پنهان داشتیم از سعدی شیرازی غزل 1100

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

عمرها در سینه پنهان داشتیم اسرار دل

1 عمرها در سینه پنهان داشتیم اسرار دل نقطهٔ سر عاقبت بیرون شد از پرگار دل

2 گر مسلمانی رفیقا دیر و زنارت کجاست شهوت آتشگاه جان است و هوا زنار دل

3 آخر ای آیینه جوهر، دیده‌ای بر خود گمار صورت حق چند پوشی در پس زنگار دل

4 این قدر دریاب کاندر خانهٔ خاطر، ملک نگذرد تا صورت دیو است بر دیوار دل

5 ملک آزادی نخواهی یافت واستغنای مال هر دو عالم بندهٔ خود کن به استظهار دل

6 در نگارستان صورت ترک حظ نفس گیر تا شوی در عالم تحقیق برخوردار دل

7 نی تو را از کار گل امکان همت بیش نیست با تو ترسم درنگیرد ماجرای کار دل

8 سعدیا با کر سخن در علم موسیقی خطاست گوش جان باید که معلومش کند اسرار دل

عکس نوشته
کامنت
comment