دل به تو دادیم و شکستی، از اوحدی مراغه‌ای غزل 681

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

دل به تو دادیم و شکستی، برو

1 دل به تو دادیم و شکستی، برو سینهٔ ما را چو بخستی ، برو

2 داد دل از پیش تو می‌خواستم چون بت بیداد پرستی، برو

3 باز ز سر عربده داری و جنگ هیچ نگویم که: تو مستی، برو

4 نیستی از همچو منی در جهان سهل بود، چون که تو هستی، برو

5 آمده بودم که نشینی دمی چون ز تکبر ننشستی، برو

6 گم شده بودم که: بجویی مرا چونکه نجستی و بخستی، برو

7 اوحدی شیفته در دام تست گر تو ازین دام بجستی، برو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر