- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب ز کوثر تر نمیسازیم ما تا آن آتش است درد ما آتشپرستان را مداوا آتش است
2 ما که میسوزیم خواه از وصل و خواه از هجر باش سوختن کارست هرکس را تمنا آتش است
3 دور از آن در گریه دارم که میسوزد مرا آنچه آن بر دیگران آب است بر ما آتش است
4 راستی را دور ازو یک دم شکیباییم نیست با وجود آن که میدانم سراپا آتش است
5 تا شنیدم هندوان سوزند، خود را سوختم زان که از عکس رخ او شعلهها با آتش است