- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به روی غیر چو نگذاریم که در بندم زآستان توام به که رخت بر بندم
2 هزار عقده فزون تر بود به رشته ی مهر ز بس تو بگسلی و من به یکدیگر بندم
3 چو من به خاک درت تاکسی نیابد راه ره سرای تو را زآب چشم تر بندم
4 عجب نه آتش شوق ار بسوزدش پر و بال چو نامه ات به پر مرغ نامه بر بندم
5 همان نبسته گشایم به کویش آن باری که هر دم از ستم او پی سفر بندم
6 دلم گرفت زو ضع جهان خوشا کنجی که از جهان و زاهل جهان نظر بندم
7 کمر به دلبری آن بت چو بست زاهد داد (سحاب) اجازه که زنار بر کمر بندم