-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بار ناموسی نداریم از پی دل می رویم از تهی پائی چه بی اندیشه در گل می رویم
2 هرگز از سرگشتگی راهی بسر ناورده ایم مضطرب هر سو چو مرغ نیم بسمل می رویم
3 طالع وارون ما از بس به سستی مایلست پا اگر بر سنگ بگذاریم در گل می رویم
4 چون خس و خاشاک سیلاب ایمنیم از گمرهی پا بدوش راهبر دائم بمنزل می رویم
5 یاد ما میکن گهی پربار خاطر نیستیم با همه دیر آمدنها زود از دل می رویم
6 نیست خاشاک وجود ما جدا از سیل غم ما خس و خاریم، اما کم بساحل می رویم
7 فیض کوی میفروش این بس کز آسیب خمار بر درش دیوانه می آئیم و عاقل می رویم
8 جوشن تدبیر از تن کنده و آسوده ایم راه اگر دارد خطر ما نیز غافل می رویم
9 رنگ خون ما نخواهد رفت از دستش کلیم این حنا تا هست کی از یاد قاتل می رویم