بار امید و ناز قناعت از اسیر شهرستانی غزل 793

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

بار امید و ناز قناعت نمی کشیم

1 بار امید و ناز قناعت نمی کشیم جز منت اثر ز محبت نمی کشیم

2 نه گنج آرزویی و نه رنج حیرتی قارون نمی شویم و ریاضت نمی کشیم

3 حرفی رقم ز نسخه عالم نمی کنیم در چشم خلق سرمه عبرت نمی کشیم

4 در صیدگاه ناز تو بسمل نمی شویم تا انتقام خویش ز فرصت نمی کشیم

5 کی می شویم محرم خاک رهش اسیر تا توتیای گرد کدورت نمی کشیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر