- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان سپردیم و اسیریم درین دام هنوز سر نهادیم و ندانیم سر انجام هنوز
2 نیم سوزی سبب دود بود هیزم را هرکه در عشق کشد آه بود خام هنوز
3 جان نثار قدمش کردم و ایامی رفت باورم نیست زبد عهدی ایام هنوز
4 آستان بوس تو در حوصله ام کم گنجد من که مستم ز تماشای در و بام هنوز
5 کرده پیغام که گر جان بدهی بوسه دهم می فرستد، بت من بوسه به پیغام هنوز