بی تو نکردیم به جایی از اوحدی مراغه‌ای غزل 76

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

بی تو نکردیم به جایی نشست

1 بی تو نکردیم به جایی نشست با تو نشستیم به هر جا که هست

2 صورت خوب از چه به گیتی بسیست چشم مرا مثل تو صورت نبست

3 لاف نخستین «بلی» می‌زنم روز نخستین که تو گویی:«الست»

4 زلف سیه را به ازان می‌شکن ورنه بسی دل که بخواهد شکست

5 موی برست از کف امید ما وز کف موی تو نخواهیم رست

6 هر که کند گوش به گفتار تو بس که به گفتار بخواهد نشست

7 ای که ز من صبر طلب میکنی خود چو منی را چه بر آید ز دست؟

8 پند، که بی‌بادهٔ صافی دهی کی شنود عاشق دردی پرست؟

9 اوحدی از عشق تو دیوانه شد گر دگری می‌شود از عشق مست

عکس نوشته
کامنت
comment