1 نانوردیم و خوار و این نه شگفت که بر ورد ِ خار نیست نورد
2 مردم اندر خور زمانه شده ست نرد چون شاخ گشت و شاخ چون نرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 می تند گرد سرای و در تو غُنده کنون باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان
1 تیز بودیم و کند گونه شدیم راست بودیم و باشگونه شدیم
2 سرو بودیم چندگاه بلند گوژ گشتیم و چون درونه شدیم
1 کفت گویی که کان گوهرستی کزو دایم کنی گوهر فشانی
2 چو جانت از جود و رادی کرد یزدان تو بیجان زنده بودن کی توانی ؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به