- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
2 قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد سستعهدی که تحمل نکند بار جفا را
3 گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
4 گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
5 خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
6 باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
7 از سر زلف عروسان چمن دست بدارد به سر زلف تو گر دست رسد باد صبا را
8 سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان چون تأمل کند این صورت انگشتنما را
9 آرزو میکندم شمع صفت پیش وجودت که سراپای بسوزند من بی سر و پا را
10 چشم کوتهنظران بر ورق صورت خوبان خط همیبیند و عارف قلم صنع خدا را
11 همه را دیده به رویت نگرانست ولیکن خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را
12 مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را
13 هیچ هشیار ملامت نکند مستی ما را قُل لِصاحٍ تَرَکَ النّاسَ مِن الوَجْد سُکاریٰ