-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در فکر حق و باطل خوردیم عبث خونها این صنعت الفاظ است یا شوخی مضمونها
2 بر هرچه نظر کردیم کیفیت عبرت داشت گردون ز کجا واکرد دکانچهٔ معجونها
3 نظم گهر معنی چون نثر فراهم نیست از بس که جنون انگیخت بیربطی موزونها
4 در خلق ادبورزی خاصیت افلاس است فقر این همه سامان کرد موسایی و قارونها
5 بر نیم درم حاجت صد فاتحه باید خواند هرجا در جودی بود شد مرقد مدفونها
6 جز کنج مزار امروز کس دادرس کس نیست انسان چه کند با این خرس و سگ و میمونها
7 تدبیر تکلف چند بر عالم آزادی معموره قیامت کرد در دامن هامونها
8 تا بینفسی شوید آلودگی هستی چون صبح به گردون رفت جوش کف صابونها
9 غواصی این دریا بر ضبط نفس ختم است در شکل حباب اینجاست خمها و فلاطونها
10 از عشق چه میگویی، از حسن چه میپرسی مجنون همه لیلی گیر، لیلی همه مجنونها
11 بیدل خبر خلوت از حلقهٔ در جستم گفت آنچه درون دارد پیداست ز بیرونها