- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما وشکن دامی و فریاد و دگر هیچ فریاد زبی رحمی صیاد و دگر هیچ
2 صیاد جفا پیشه اسیران قفس را ایکاش دهد رخصت فریاد و دگر هیچ
3 در خلوت دل پرده نشین نیست بجز تو آسوده در ین پرده پریزاد و دگر هیچ
4 از خاطر مجنون مطلب جز غم لیلی شیرین بود اندیشه فرهاد و دگر هیچ
5 غم ماند و دل از جلوه حسن تو ز جا رفت این سیل برد خانه ز بنیاد و دگر هیچ
6 ای آنکه ز خونین جگرانت خبری نیست تا کی کنی از بلهوسان یاد و دگر هیچ
7 زان گه که طبیب انجمن افروز نشاطست مائیم و همین خاطر ناشاد و دگر هیچ