- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماییم و خاک و وعده گه انتظار و هیچ تا فرصتی نمانده شود آشکار و هیچ
2 خمیازه ساغریم در این انجمن چو صبح عمریست میکشیم و بال و خمار و هیچ
3 آیینهدار فرصت نظارهای که نیست بودهست چون شرر به عدم یک دچار و هیچ
4 عالم تأملیست ز رمز دهان یار پنهان وگفتگوی عدم آشکار و هیچ
5 هنگامهٔ نشاط مکرر که دیده است بلبل تو ناله کن به امید بهار و هیچ
6 دیگر صدای تیشهٔ فرهاد برنخاست اینکوهسار داشت همان یک شرار و هیچ
7 ای صفر اعتبار خیال جهان پوچ شرمی ز خود شماری چندین هزار و هیچ
8 چندین غرور پیشکش امتحان تست گر مردی احتراز نما اختیار و هیچ
9 گفتم چو شمع سوختنم را علاج چیست دل گفت داغ یاس غنیمت شمار و هیچ
10 باید کشید یک دو دم از شاهد هوس چون احتلام خجلت بوس وکنار و هیچ
11 بیدل نیاز و ناز جهان غنا و فقر دارد همین قدر که تو داری به کار و هیچ