- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما جهانجوی و جهانبان دلیم رسته از مملکت آب و گلیم
2 هستی خویش بغم داده و باز از عنایات غم دل خجلیم
3 از ازل آمده و دهر مدار تا ابد دمبدم و متصلیم
4 چه گلست اینکه ازو طینت ماست ما به از لعبت چین و چگلیم
5 رسته از هستی و پیوند هوا بسته با آن بت پیمان گسلیم
6 هدیه ئی نیست که مقبول شود جان، ز جانانه خود منفعلیم
7 من بدل دارم و پروانه بپر هر دو از آتش او مشتعلیم
8 آن سفر کرده که دل همره اوست غیر ما نیست که دنبال دلیم
9 بنده مالک و مسجود ملک آدم منتظم معتدلیم
10 همره ماست دو صد قافله دل همگی بر همگی مشتملیم
11 همه مستغرق توحید صفا فانی و باقی لاینفصلیم