ماییم که جز اشگ ندامت بر از قصاب کاشانی غزل 75

1 ماییم که جز اشگ ندامت بر ما نیست کوثر به گوارایی چشم تر ما نیست

2 محویم به گلزار تو چون بلبل تصویر شادیم که پرواز نصیب پر ما نیست

3 ما بهره نداریم ز آرام چو سیماب این جنس متاعی است که در کشور ما نیست

4 هر جامه که بر قامت ما دوخته ایام تا چاک نگردیده چو گل، در بر ما نیست

5 فتح صف عشاق بود وقت شهادت هرکس که زجان نگذرد از لشکر ما نیست

6 در سوختن ارشاد ز پروانه گرفتیم هرگز اثری ز آتش و خاکستر ما نیست

7 زین مرتبه بهتر چه که در گلشن ایام جز لاله داغ تو گلی بر سر ما نیست

8 هرگز به رخ دل در عیشی نگشادیم این باب حسابی است که در دفتر ما نیست

9 گه بیخودِ گفتار و گهی مست نگاهیم کی باده شوقی است که در ساغر ما نیست

10 قصاب چو چین جمله اسیریم بر آن زلف بیرون شو از این سلسه در خاطر ما نیست