ما از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3181

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی

1 ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی فالقهوة من شرطی، لاالتوبة من شانی

2 ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی آن جام سفالین کو؟ وان راوق ریحانی

3 لو تمزجها بالدم، من ادمع اجفانی یزداد لها صبغ فی احمر القانی

4 صفهای پری رویان، در بزم سلیمانی با نغمهٔ داودی، مرغ خوش الحانی

5 یا یوسف عللنی، لو لامک اخوانی کم من علل یشفی، من علة احزانی

6 شو گوش خرد برکش، چون طفل دبستانی تا پیر مغان بینی در بلبله گردانی

7 اقبلت علی وصلی، راحلت لهجرانی این القدم الاول؟ این‌النظر الثانی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر