- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما اجنبی ز قاعدهٔ کار عالمیم بیهوده گرد کوچه و بازار عالمیم
2 دیوانه طینتیم زر و سنگ ما یکیست اینیم اگر عزیز و گر خوار عالمیم
3 با مرکز و محیط نداریم هیچ کار هست اینقدر که در خم پرگار عالمیم
4 ما مردمان خانه بدوشیم و خش نشین نی زان گروه خانه نگهدار عالمیم
5 حک کردنی چو نقطهٔ سهویم بر ورق ما خال عیب صفحه رخسار عالمیم
6 با سینه برهنه به شیران نهیم رو انصاف نیست ورنه جگردار عالمیم
7 وحشی رسوم راحت و آزار با هم است زین عادت بد است که آزار عالمیم