ما و دل گر پاس عشق پرده در از صفای اصفهانی غزل 14

صفای اصفهانی

آثار صفای اصفهانی

صفای اصفهانی

ما و دل گر پاس عشق پرده در خواهیم داشت

1 ما و دل گر پاس عشق پرده در خواهیم داشت پرده غیر از جمال دوست بر خواهیم داشت

2 یکنفس با او نباشیم و بجز او ننگریم پاس انفاس و مراعات نظر خواهیم داشت

3 بی سر و بی پای گر باشیم و بی سامان چه باک در بساط فقر فرق تاجور خواهیم داشت

4 خسروان را سر فرو ناریم بر تاج و کمر کز کرامت تاج و از رفعت کمر خواهیم داشت

5 از طریق عشق دوست گر دو پای خویش بر بندیم پر خواهیم داشت

6 کی فرو مانیم در زندان جاه و آرزو عقل کاراگاه و عشق راهبر خواهیم داشت

7 دل کجا بندیم بر این علمهای بی اصول ما بجز افسانه سودای دگر خواهیم داشت

8 بر فضای دوست در شیب و فراز راه عشق صبر اگر کردیم بر دشمن ظفر خواهیم داشت

9 تیر اگر بارد نثار تیر جان خواهیم کرد سنگ اگر آید بپیش سنگ سر خواهیم داشت

10 در غمش با اشک چون سیم و رخ چون زر ناب بت پرستیم ار هوای سیم و رز خواهیم داشت

11 هر کسی را عشقی و سودای سری در سرست ما بسر سودای عشق آن پسر خواهیم داشت

12 با سر زلف کجش در خلوت سر صفا راستی آشوبها در بحر و بر خواهیم داشت

13 بی خبر مائیم زان موی و میان دلفریب گر ز حال خود سر موئی خبر خواهیم داشت

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر