موجها برده دل ز باغ در از اسیر شهرستانی غزل 122

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

موجها برده دل ز باغ در آب

1 موجها برده دل ز باغ در آب لاله ها شسته روی داغ در آب

2 چه صنمخانه ای است عالم عکس خوش نماید گل چراغ در آب

3 بی سبب دل نمی کند ز سحاب قطره دارد گهر سراغ در آب

4 خط مشکین و عارض گلرنگ سایه افکنده بال زاغ در آب

5 در چمن باده ریخت اشک اسیر موج گل تر کند دماغ در آب

عکس نوشته
کامنت
comment