1 نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم گناه سوخته ما را به انفعال قسم
2 طواف میکده ها کرده ام مبارک باد هوای کوی تو دارم به اعتدال قسم
3 به هیچ هیچ نیرزم ز هیچ هم کمتر قسم به جان تو و میرزا جلال قسم
1 فسونی خوانده چشمت شیشهها را که نرگسدان کند اندیشهها را
2 خدایا وحشیان را رام ما کن نخستین این تغافلپیشهها را
1 بحر عشق است و وفا گوهر پاک است اینجا کشتی چاره گران سینه چاک است اینجا
2 سیر بازار وفا محشر ارباب دل است عالم تفرقه یک دامن پاک است اینجا
1 کسی طی می تواند کرد راه ای بیابان را که پای شوق او از سبزه نشناسد مغیلان را
2 به جایی می رسد پاکیزه گوهر گرچه در اول صدف زندان نماید قطره باران نیسان را