1 نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم گناه سوخته ما را به انفعال قسم
2 طواف میکده ها کرده ام مبارک باد هوای کوی تو دارم به اعتدال قسم
3 به هیچ هیچ نیرزم ز هیچ هم کمتر قسم به جان تو و میرزا جلال قسم
1 کو گریه ای که بی خبر از جا برد مرا غافل به باغبانی صحرا برد مرا
2 آن خار بی برم که چمن سایه من است خس نیستم که قطره ای از جا برد مرا
1 گر به دام افتد هوای گلستان در سر مرا آتش پرواز گردد یاد بال و پر مرا
2 آهن شمشیر من در صلب خارا برق بود سوخت خون ساده لوحی در رگ جوهر مرا
1 گر دلم پنهان نسازد در غبار آیینه را شعله از خجلت گدازد چون شرار آیینه را
2 پاکتر آید برون دلهای روشن از گداز نیست خاکستر بسوزی گر هزار آیینه را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به