- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم ک گردید آشیان عندلیبان، چشم حیرانم
2 دلم خوش رام شد با من، مگر کز ناتوانیها گمان تار مویی برد ازان زلف پریشانم؟
3 خیال غمزهاش دارد چنان سر در پی دلها که ناخن میزند بر پارههای دل به دامانم
4 مکن در سایه من خواب اگر آسودگی خواهی که دهقان بر سر ره کرده وقف سنگ طفلانم
5 ملالانگیز باشد صحبت آشفتگان قدسی ز بس دلتنگ بودم، غنچه شد گل در گریبانم