- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود آیا که در وصل شما بگشایند ؟ گره از کار فروبستهٔ ما بگشایند ؟
2 اگر از خوفِ ستمهای اعادی بِـسِتند ؛ دارم امید که از بهر خدا بگشایند
3 به صفای دل صاحب قدمان در مذهب بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
4 نامه تسلیت اهل ستم بنویسید تا در عدل و امان بر رخ ما بگشایند
5 پر شد از جور و ستم روی زمین ای مهدی وقت آن شد که درِ عدل شما بگشایند
6 در دل فیض غم هجر تو گردیده گره این گره را بود آن کز دل ما بگشایند