جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گرمی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2943

غزل 2943 ام از 6329 غزلیات

گرمی مجوی الا از سوزش درونی

1 گرمی مجوی الا از سوزش درونی زیرا نگشت روشن دل ز آتش برونی

2 بیمار رنج باید تا شاه غیب آید در سینه درگشاید گوید ز لطف چونی

3 آن نافه‌های آهو و آن زلف یار خوش خو آن را تو در کمی جو کان نیست در فزونی

4 تا آدمی نمیرد جان ملک نگیرد جز کشته کی پذیرد عشق نگار خونی

5 عشقش بگفته با تو یا ما رویم یا تو ساکن مباش تا تو در جنبش و سکونی

6 بر دل چو زخم راند دل سر جان بداند آنگه نه عیب ماند در نفس و نی حرونی

7 غم چون تو را فشارد تا از خودت برآرد پس بر تو نور بارد از چرخ آبگونی

8 در عین درد بنشین هر لحظه دوست می‌بین آخر چرا تو مسکین اندر پی فسونی

9 تبریز جان فزودی چون شمس حق نمودی از وی خجسته بودی پیوسته نی کنونی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گرمی مجوی الا از سوزش درونی

شاعر شعر گرمی مجوی الا از سوزش درونی چه کسی است ؟

شاعر شعر گرمی مجوی الا از سوزش درونی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گرمی مجوی الا از سوزش درونی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گرمی مجوی الا از سوزش درونی چیست ؟

قالب شعر گرمی مجوی الا از سوزش درونی غزل است

مضمون اصلی شعر گرمی مجوی الا از سوزش درونی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر