- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به گرمی نگه از شعله تاب میریزد به نرمی سخن از گوهر آب میریزد
2 طراوت عرق شرم را تماشا کن چو برگ گل ز نقابش گلاب میریزد
3 صبا به دامن آن زلف تا زند دستی غبار شب ز دل آفتاب میریزد
4 صفای خاطر ما آبیار جلوهٔ اوست کتان شسته همان ماهتاب می ریزد
5 به عالمی که کند عشق صنعتآرایی چمن ز آتش و گلخن ز آب میریزد
6 ز موجخیز غناکوه و دشت یک دپاست خیال تشنهلب ما سراب میریزد
7 به ذوق راحت از افتادگی مشو غافل که لغزش مژهها رنگ خواب میریزد
8 بجو ز خاکنشینان سراغ گوهر راز که نقد گنج ز جیب خراب میریزد
9 ذخیره دل روشن نمیشود اسباب که هرچه آینهگیرد درآب میریزد
10 زمام کار به تعجیل نسپری بیدل که بال برق شرار از شتاب میریزد