-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت آتش از خس نگذرد هرگز چنین کز ما گذشت
2 هرچه با زلف تو میماند دل از کف میبرد روز عمرم در تمنای شب یلدا گذشت
3 خاک بادا بر سرم گر نام عریانی برم من که در دیوانگی موی سرم از پا گذشت
4 از فغانم پرس کامشب با دل گردون چه کرد تیشه فرهاد میداند چه بر خارا گذشت
5 لاله بر گرد دمن پژمرده دیدم سوختم بر سیهبختی که اوقاتش در آن صحرا گذشت
6 کی کند سر در سر هر قطره طوفان بلا؟ کار سیل چشمم از همچشمی دریا گذشت
7 سوختم قدسی که مخصوص تغافل هم نیم دوستم از پیش چون دشمن به استغنا گذشت