گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا از قدسی مشهدی غزل 133

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت

1 گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت آتش از خس نگذرد هرگز چنین کز ما گذشت

2 هرچه با زلف تو می‌ماند دل از کف می‌برد روز عمرم در تمنای شب یلدا گذشت

3 خاک بادا بر سرم گر نام عریانی برم من که در دیوانگی موی سرم از پا گذشت

4 از فغانم پرس کامشب با دل گردون چه کرد تیشه فرهاد می‌داند چه بر خارا گذشت

5 لاله بر گرد دمن پژمرده دیدم سوختم بر سیه‌بختی که اوقاتش در آن صحرا گذشت

6 کی کند سر در سر هر قطره طوفان بلا؟ کار سیل چشمم از هم‌چشمی دریا گذشت

7 سوختم قدسی که مخصوص تغافل هم نیم دوستم از پیش چون دشمن به استغنا گذشت

عکس نوشته
کامنت
comment