1 ور بگویم قصه عامی فهم نیست رمز فهمی در خور هر وهم نیست
1 ابت المنیته ان تطیش سهامها قف فی الدیار و ناد این کرامها
2 ما للبلاقع من لوی باللوی قد انکرت اکنانها آرامها
1 الهی اکبر از تو اصغر از تو بخون آغشتگانم یکسر از تو
2 اگر صد بار دیگر بایدم کشت حسین از تو سر از تو خنجر از تو
1 چونعقبله دودۀ آل مناف دخت زهرا بانوی سر عفاف
2 طود علم و بحر علم من لدن بیمعلم عالمه اسرار کن