1 صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا آب در شیر کند دیده نمناک مرا
2 راز او خجلت رسوایی محشر نکشد نتوان جست به صحرای عدم خاک مرا
3 اختیارش تر صاف است چراغش روشن شعله محراب دعا کرده دل پاک مرا
1 سیرگاه قدح کشان مهتاب شوخی پیر دلجوان مهتاب
2 ابرو باران و روح لاله وگل صبح نوروز می کشان مهتاب
1 در محبت از جنون امداد می خواهیم ما دام داریم از خدا صیاد می خواهیم ما
2 در تمنای تو ناز صد گلستان می کشیم خنده از گل جلوه از شمشاد می خواهیم ما
1 کرده ای جیقه جیقه ابرو را داده ای عرض جوهر مو را
2 سخت روتر زسنگ خاره نه ای روی دل دیده هم ترازو را؟