- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در انتظار تو شد عمرها که چشم به راهم مپیچ سر ز نیازم، متاب رخ ز گناهم
2 چه لذت است ببین انتظار آمدنت را که در برابر چشم منی و چشم به راهم
3 مرا همای خرد گو به فرق سایه میفکن به سر، سیاهی داغ جنون بس است پناهم
4 در انتظار تو ای شمع بزم، تا سحر امشب چو شمع بر سر مژگان نشسته بود نگاهم
5 به عشق، کار دل و دیدهام ز یکدگر آید بود چو شمع، یکی نور چشم و شعله آهم
6 ز زلف یار به روز سیاه خویش نشستم مباد آنکه نشیند کسی به روز سیاهم
7 چه میکنم که همای سعادتم به سر آید؟ زمانه گو به تمسخر، پری مزن به کلاهم
8 منم که یوسف مصر معانیام به حقیقت برادران طریقت فکندهاند به چاهم
9 بهار تازهام، ایام را ملول نکردم به فرق خاک بود گرچه نودمیده گیاهم
10 نه از وصال تسلی، نه در فراق صبوری مرا بسوز چو قدسی، که معترف به گناهم