🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

زهی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) ترجیع 35

ترجیع 35 ام از 6329 ترجیعات

زهی دریا زهی بحر حیاتی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33

1 زهی دریا زهی بحر حیاتی زهی حسن و جمال و فر ذاتی

2 ز تو جانم براتی خواست از رنج یکی شمعی فرستادش، براتی

3 ز تندی عشق او آهن چو مومست زهی عشق حرون تند عاتی

4 ولیکن سر عشقش شکرستان ز نخلستان ز جوهای فراتی

5 شکر لب، مه رخان جام بر کف تو می‌گو هر کرا خواهی که: « هاتی »

6 ز هر لعل لبی بوست رسیده تو درویشی و آن لعلش زکاتی

7 در آن شطرنج اگر بردی تو، شاهی ولی کو بخت پنهان؟! چونک ماتی

8 خداوند شمس دین دریای جان‌بخش تو شورستان درین دولت، مواتی

9 زهی شاهی، لطیفی، بی‌نظیری که مجموعست ازو جان شتاتی

10 اگر تبریز دارد حبهٔ زو چه نقصان گر شود از گنجها، تی

11 هزاران زاهد زهد صلاحی ز تو خونش مباح و او مباحی

12 زهی کعبه که تو جان‌بخش حاجی زهی اقبال هر محتاج راجی

13 هر آن سر کو فرو ناید به کیوان ز روی فخر، بر فرقش تو تاجی

14 نهاده سر به تسلیم و به طاعت به پیشت از دل و جان هر لجاجی

15 زهی نور جهان جان، که نورت نه از خورشید و ماهست و سراجی

16 همه جانها باقطاع مثالت که بعضی عشری، و بعضی خراجی

17 خداوند! شمس دینا! این مدیحت بجای جاه و فرت هست هاجی

18 ایا تبریز، بستان باج جانها که فرمان ده توی بر جان و باجی

19 مزاج دل اگر چون برف گردد ز آتشهای تو گردد نتاجی

20 هرآن جان و دلی کان زنده باشد ز مهر تستشان دایم تناجی

21 در آن بازار کز تو هست بویی زهی مر یوسفان را بی‌رواجی

22 به چرخ چارمت عیسیست داعی به پیش دولتت چاوش ساعی

23 ز شاه ماست ملک با مرادی که او ختمست احسان را، و بادی

24 گر احسان را زبان باشد بگردد به مدح و شکر او سیصد عبادی

25 بدان سوی جهان گر گوش داری چه چاوشان جانندش منادی!

26 دهان آفرینش باز مانده ازان روزی که دیدستش ز شادی

27 همی گوید به عالم او به سوگند که: « تا زادی، چنین روزی نزادی »

28 یکی چندی نهان شو تا نگردد همه بازار مه‌رویان کسادی

29 بدیدم عشق خوانی را فتاده به خاک و خون بگفتم: « چون فتادی؟ »

30 که تو خون‌ریز جمله عاشقانی تو نیزک دل چنین بر باد دادی؟! »

31 بگفتا: « دیده‌ام چیزی که صد ماه ازو سوزند در نار ودادی »

32 خداوند شمس دین! آخر چه نوری؟ فرشته یا پری، یا تش نژادی

33 به تبریز آ دلا، از لحر عشقش چو بندهٔ عیب ناک اندر مزادی

جلال الدین محمد مولوی(مولانا) از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر زهی دریا زهی بحر حیاتی ترجیع 35 ام از 6329 ترجیعات در دیوان شمس جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد
شعر ترکیب بند قالب : ترجیع سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی

شاعر شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی چه کسی است ؟

شاعر شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی چیست ؟

قالب شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی ترجیع است

سبک شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی چیست ؟

سبک شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر زهی دریا زهی بحر حیاتی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

زهی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) ترجیع 35

ترجیع 35 ام از 6329 ترجیعات
بنر